کد مطلب:33339
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:28
چه پاسخي به منكرين شناختهاي اشراقي ميدهيم؟
منكران شناختهاي اشراقي هيچگونه دليلي براي نفي علمي شناختهاي اشراقي ارائه ندادهاند، آنچه كه دستاويز آنان قرار گرفته است عبارتست از «نميبينم»، «نمييابم»، «نميشناسم»، «حس نميكنم» كه همة آنها بيان حال ذهني شخص خود گوينده بوده نميتواند تلكيف واقعيت را تصفيه كند. اگر اين «نميبينم»ها ميتوانست مغزهاي بشري را قانع ساخته و موجب نفي واقعيتها بوده باشد، بشر در همان دوران ابتدائي خود ميخكوب شده، حتي يكقدم براي كشف واقعيتهائي كه در دوران خود زير پردة جهل معاصران بوده است، برنميداشت. اين مطلب كودكانه را كنار ميگذاريم. اين منكران اگر واقعاً نميتوانند شناخت اشراقي را درك نموده و بپذيرند، آنچه كه منطق ايجاب ميكند، اينست كه از ارائه نظر خودداري كنند، نه اينكه قضاوت نموده حكم به نفي اين شناخت را صادر نمايند. گاهي كه در مطالب اينگونه منكران فوق محسوس دقت ميكنيم، ميبينيم نه تنها اينان با بيطرفي كامل درون خود را بررسي ننموده و بدين جهت شناخت اشراقي را نديدهاند، بلكه از طرح اينگونه مسائل احساس ناراحتي ميكنند در عبارات زير كه از فرويد نقل شده است، دقت فرمائيد: «من براي بحث در اين قبيل مطالب توزين ناپذير، خود را ناراحت مييابم و به اين ناراحتي همواره اقرار دارم»!! (انديشههاي فرويد/92) اين جملات فرويد كشف از حساسيت (آلرژي) او دربارة واقعيت فوق محسوس مينمايد! كه پس از كلافه شدن دربارة ريشة عميق مذهب بيان نموده است. عبارات فرويد دربارة ريشة عميق مذهب بدينقرار است:
«معهذا نميتوان انكار كرد كه بعضي از اشخاص ميگويند: در خود احساسي مينمايند كه به خوبي توصيف شدني نيست. اين اشخاص از احساسي سخن ميرانند كه به ابديت متصل است از جدائيها شكايت ميكند و ميخداهد روزگار وصل خويش را بجويد» اين تصور ذهني از يك احساس ابدي كه در عرفاي بزرگ و همچنين در تفكر مذهبي هندي منعكس ميشود، ممكن است ريشه و جوهر احساس مذهبي را كه مذاهب گوناگون جلوههائي از آن هستند، تشكيل دهد. فرويد در اين موضوع ترديد دارد و اقرار ميكند كه با تحليل رواني خود هرگز نتوانسته است اثري از چنين احساس در خويشتن بيابد، ولي فوراً با صداقت كامل اضافه ميكند كه اين امر به او اجازه نميدهد وجود احساس مورد بحث را در ديگران انكار نمايد (انديشههاي فرويد/89 و 90) دقت بفرمائيد كه محتويات اين عبارات با علم واقعبينانه چه كرده است؟
1ـ در عبارت اول چنين ميگويد كه «من براي بحث در اين قبيل مطالب توزينناپذير (احساس ابديت، احساس مذهبي) خود را ناراحت مييابم و به اين ناراحتي همواره اقرار دارم» چرا؟ آقاي دانشمند ناراحت ميشويد! آقاي روانپزشك و روانكاو، ميتوانيد اين ناراحتي را تحليل نموده و ريشههاي اصلي آن را دريابيد؟ آيا احتمال نميدهيد كه عشق شما به اصالت غريزة جنسي هرگونه واقعيت را از انسان نفي نموده و به قول مولانا:
جز ذكرني دين او ني ذكر او
سوي اسفل برد او را فكر او
لذا هروقت كه بخواهيد خودتان را از پايين تنه به بالا بكشيد، احساس ناراحتي ميكنيد؟ آقاي دانشمند، مطلبي كه خلاف واقعيت باشد، راه مبارزه با آن و طرد آن از ميدان علم، تحقيق علمي و اثبات غلط بودن آن از ديدگاه علمي است نه احساس ناراحتي، اي كاش مقداري هم به تحليل رواني خود پرداخته و ريشة اين رواني را درمييافتيد و آن را معالجه ميكرديد:
آري «كل اگر طبيب بودي سر خود دوا نمودي».
وَرُبَّ شَقِيٍّ يَأْمُرُ النّاسَ بِالتُّقي
طَبيبٌ يُداوي النّاسَ وَ هُوَ عَليلٌ
[چه بسا اشقيائي كه مردم را به تقوي دستور ميدهند. مثل اينان مثل آن طبيب است كه مردم را ميخواهد معالجه كند ولي خود به همان بيماري مبتلا هست.]
جالب اينست كه ميگويد: «و به اين ناراحتي همواره اقرار دارم» گمان نميكنم فرويد در عمرش حاضر شده است كه ولو چند درس و بررسي با انسانشناسان عاليمقامي كه به اضافة غرايز طبيعي ابعاد ديگري هم در انسانها سراغ دارند، داشته باشد. از عبارت فوق به خوبي روشن ميشود كه حالت دروني او در برابر احساسات عالي داراي نوعي عقده بوده است كه نتوانسته است آن را از خود دور نمايد. فرويد در عبارات بعدي جملاتي را ميگويد كه با جملة بالا تناقض آشكار دارد. زيرا در جملة بالا گفته است: «من براي بحث در اين قبيل مطالب توزينناپذير خود را ناراحت مييابم» در صورتي كه در عبارات بعدي ميگويد: «با تحليل رواني خود هرگز نتوانسته است اثري از چنين احساسي در خويشتن بيابد» حال اين سئوال پيش ميآيد كه شما فرويد با داشتن حساسيت مستمر دربارة آن احساسات چگونه توانستهايد با كاوش بيطرفانه درون خود را بكاويد! با اينكه ناراحتي مستمر شما سد محكمي براي بررسي علمي بيطرفانه در برابر روانكاوي خويشتن به وجود آورده است؟
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 7
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.